و اکنون اولین کادوی بابایی برا دخملششششششششششششش...
سلام مامان جونی امیدوارم جات خوب باشه اذیت نباشی خداروشکرمامانی هم حالش بهتره بابایی هم جویای حال جوجو شه هروقت میخادحالتو بپرسه دستشومیزاره رودل مامانی کلی باهات حرف میزنه امروز بابایی زود از سر کار اومد و دو تایی رفتیم البته سه تایی بیرون ب طور ناخوداگاه کشیده شدیم سمت طلافروشی قربونت برم از وقتی تو اومدی دیگه خودمون و یادمون رفته یا تو لباس فروشی ایم یا عروسک و اسباب بازی خلاصه همش ب چیزایی ک ب تو مربوطه نگاه میکنیم و یسره قربون صدقت میریم دیروز تو طلافروشی بابایی خودش با سلیقه ی خودش برات ی پلاک گوی و زنجیرش و ی پلاک وان الیکا...
نویسنده :
مامان زهرا و بابا مهدی
17:26