و اکنون اولین کادوی بابایی برا دخملششششششششششششش...
سلام مامان جونی
امیدوارم جات خوب باشه اذیت نباشی
خداروشکرمامانی هم حالش بهتره
بابایی هم جویای حال جوجو شه
هروقت میخادحالتو بپرسه دستشومیزاره رودل مامانی
کلی باهات حرف میزنه
امروز بابایی زود از سر کار اومد و دو تایی رفتیم البته سه تایی بیرون ب طور ناخوداگاه کشیده شدیم سمت طلافروشی قربونت برم از وقتی تو اومدی دیگه خودمون و یادمون رفته یا تو لباس فروشی ایم یا عروسک و اسباب بازی خلاصه همش ب چیزایی ک ب تو مربوطه نگاه میکنیم و یسره قربون صدقت میریم دیروز تو طلافروشی بابایی خودش با سلیقه ی خودش برات ی پلاک گوی و زنجیرش و ی پلاک وان الیکاد خرید بر دخترش ک چشم نخوره یهووی نمیدونی چ با ذوق برات خرید میکرد قربونش برمو خیلی خوشگلن
تا خونه صد بار بازش کردم شماجوجوی مامانو توش تصور میکنم
وای خدای من جوجوی من اینهارو گردنش کنه و بیادبغل من وبابایی
واسه رسیدن اون روز لحظه شماری میکنمی عروسک خوشملم برات خرید ک تونم ب سلیقه خودش بود الهی قربون جفتتون بششششششششم مننننننننننن بخاطر هر دوتون از خدا ممنونم
خدایا بخاطر همه ی این لحظه های قشنگ ازت ممنونم ...