مسافرت هایی ک با بهارم رفتم تا الان ...البته با بهار درون:))
مسافرات هایی ک رفتم باتو اول رفتیم نایین همه تبریک گفتم خاله ها مریم و وکبری ک خیلی خوشحال بودن معلوم بود خاله مریم مم برای نیما باردار بود انقد شکمش بزرگ بوووووووووود ک اصن منو تو بغل اونا پوچ بودیمدلیل رفتنمون ب نایینم عروسی حجت عمه زینب بود اساسی ام باتو اونجا قر دادم مسافرت بعدیم مشهد بود ک بابا شعبون ب مناسبت باز نشسته شدنش همه مونو برد مشهد اونجام خیلی خوش گدشت خیلی مامانی برا سالم بودنت دعا کرد بابایی هم ک جای خود فداتشم بعدشم رفتیم شمال ک اونجا مامانی شوکت بخاطر تو نزاشت برم تو اب یکمم اب دریا دادن ب من خوردم ک چشات ابی شه اصن ی وضی بد مزه بوداااااااااااااااااونجا منو بابا ی عکس ب افتخار تو انداختیم ک برات میزارم قربونت بشم .راستی از مشهدم برات ی پاپوش سرمه ای خریدم مسافرت بعدیم تهران بود عروسی حسین عمو داوود و اخرین مسافرتی ک برات ننوشتمم باز نایین بود تو محرم عاشورا تاسوعا البته خاله مریمم نیما رو ب دنیا اورده بود برا دیدین اونم رفته بودیم بهار ی ماهش بود ولی انقده لپ داشششششششششششششششششششششششششت ک نگو اصن خعلی خوردنی بودا برا 28 صفر هم باز رفتیم نایین ک برفم او.مده بودیم حسابی سه تایی با باباجون برف بازی کردیم البته عمع اینام بودن از همه مسافرتا عکس سه تایی منو تو بابا مهدی رو میزارم برات قربونت برم ....