جوجوی منجوجوی من، تا این لحظه: 10 سال و 1 ماه و 19 روز سن داره

فاطمه جوجه حنایی مامان رهرا

عروسکم سه ماگیت مباااااااااااارک صدساله شی ایشالا

سلام خانوم خوشگلم امروز سه ماهه شدی بزرگ شدی دیگه داری کم کم خانوم میشی عشق مامان قربونت برم ک با اومدنت زندگیمونو بهاری کردی و شاد ر ماه روز تولدت با بابایی جشن میگیریم ولی ایم ماه چون با تولد مامان مصادف شده بابایی گفته 27 میرریم جشن ک بین تولد منو تو باش دعوا نشه قربونت بشششششششم من دختری دوووووووووووووووووووووووست دارم ایشالا صد ساله شی امید زنگیم راستی امروز ی خبر بدم برامون اومد عمه مرضیه رفت برا سونو نی نی ش ولی قلبش تشکیل نشده بود قربونش برم خیلی ناراحته ایشالا خدا زود زود زود ی نی نی تپلی مامانینی بش بده ...
24 خرداد 1393

عادت های خوب و بد دخترم و مریضی جدیدش:(

سلام خانم گل مامان الهی من فدای تو با بابات ک جفت مث هم خوش خوابید و الان خوابیدید امروز اومدم برات از کارات بحرفم البته اول بزار از مشکل مغده ت بگم ک با هر بار دارو دادن بهت کلی غصه میخورم برات ی ده روزی بود سخت شیر میخوردی واسه این بردمت پیش دکترت گفت ک وزن خوب اضافه نکردیو رفلکس معده داری دورت ب/ردم وزنتم 6 کیلو بود باید 6200میبود واسه این دارو داد امپرازول و ی شربت الان اسمشو یادم نیس  شربت و شبا اخر شب بت میدم مث زهر ماره وقتی میخوری تا دوساعت هوق میزنی و قرضتم دم صب حدود سات 5 میخوری اونم خیلی اذیتت میکنه چون باید ناشتا باشی اونموق بتمیدم و تا نیم سات بدش نباید چیزی بخوری انقد گریه میکنی ک نگو البته یکی ازکارای خوبت اینه ک با...
22 خرداد 1393

عروسک مامان و اتلیه و عکسای خوشمل

.: جوجوی من تا این لحظه ، 2 ماه و 17 روز سن دارد سلاااااااااااااااااااااااااام عشقم نفس ی دونه ی مامان زهرا دیروز بردمت اتلیه ی عکسایی ازت انداختم ک نگووووووووو نمک خااااااااااااالی برات میزارمشووووووون خیلی خیلی ماهن مامانی ی چیز دیگه هم ک جدید یاد گرفتی از دیروز اینه دیگه ب جا دست کامل شصتتو میخوری مثل پستونک با ی ولعی میک میزنی و باش میخابی  فیلمشو برات گرفتم میزارم تو گالریت یکی دیگه هم جیع بنفش ک از دیروز میزنی دوروزه بخاطر اینکه فقط ب ی طرف میخابی کنارسمت چپت متکا میزارم ک برگردی ب راست انقد جیغ میزنی و گریه میکنی با غلط کردم ور میدارم نمیدونم چکا رت کنم اخرم میترسم ی وری بمونی قربون ی وریم برم من اینم عکسا اتلیه ت ...
10 خرداد 1393

پیشرفت های جدید دخترم

سلام خانوم گلم قربون شکل ماهت برم ک داری الان واسمون میخندی عزیز کرده ی مامااااااااااااان امروز میخام از پیشرفت جدیدت برات بنویسم خشگلم یکیش ک از همش شیرین تره یاد گرفتی خنده ی بلند بلند میکنی انقد دل میبری ک نگو فیلمشو برات گزاشتم تو ارشیو عکسات یکی دیگه ش اینه ک تا دوروز پیش سعی میکردی اقا و اقوم بگی دوروزه ک ک هی پشت سر هم حرف میزنی و اقا و اقوم میگی مخضوضا بعد خوابت ک انقد شارزییییییییییییییی ک نگو یکی دیگه شم سایز پوشکته ک رفته بالا و بنفش شده قربون هیکلت برم من یکی دیگه شم اینه ک دندونات داره پایه ریزی میکنه و خارش لثه داری و همش با دندونیت درگیری و یکی دیگه شم اینه ک از دیروز با جغجقه ت بازی میکنی و وقتی میبرمت تو اتاقت با عروسکا ر...
7 خرداد 1393

عروسکم هنوز مریض واکسنشه

قربونت برم مامانی ک بهتر نشدی هنوز مامانی هنوز تب دار واکسنی دیشب از بس غر میزدی و نخابیدی تابتو وصل کردیم و توش خوابیدی تو طول روزم بر عکس قبلت همش غر میزنی و گریه میکنی و خوابتم با اخم اخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ ک ی وقتام وسط گریه میخندی انقده شیرین میشی ک نگو مامانی دورت بکردم االانم زوری خوابت کردم و اومدم برم تا جیغت نرفت ه هوا بوووووووووووووووووووووووووووووووووس تامطلب بعد فاطمه تب دار ...
29 ارديبهشت 1393

عروسک من دو ماهگیت مبارکککککککک

سلام عروسک خوشگل من الهی مامان دورت بگرده عزیز کردم ک الان انقد بی حال شدی و خوابیدی اخه تب کردی دوردونه م امروز واکسن دو ماهگیتو زدی عشقم خیلی درد داشت انگار اخه با وجود همه مظلومیتت بازم ی عالمه گریه کردی و اشک از چشات اومد برا اولین بار الهی هر چی درد داری بریزه تو تن مامانت و تو سالم باشی گل دخترم فدات بشم ک دو ماهه شدی برا مراقبت سومت 5کیلو450گرم شده بودی عشقم قدت 58 و دور سرت 39 هر روز داری ماه تر میشی عزیزم  خیلی دووووووووست دارم .... دیشب برا اولین بار رفتی حرم مامانی  امشبم قرار بود بریم جمکران ک بخاطز تب کردنت کنسل شد عکسم از ت گرفتم برات میزارم مامانی زیارتت قبول زایر کوچولو.... راستی برا روز پدر م مامان ترافیک ندا...
25 ارديبهشت 1393

دخملم دوروزه ک حس میکنم دیگه درس میبینه

سلام عشقم جونم نفسم عمرم تویی همه کسم وای ک چ خوشحالم تورودارم ای جووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووونم الهی قربونت برم منننننننن  ک خواب نداری هنوزم بیداری مامانی من دورزه میخام بیام برات بنویسم این مطلبتو نشد ببخشید با یکم تاخیر باید ب عرضت برسونم ک  دوروزه داری خوب میبینی مامان جانم قبلا میخندیدی و با صدا بر میگشتی ولی تو این دورزه قشنگ با رفت و اومدمون دورت پشماتو میچرخونی  و بلیرون ک میریم دنبال تور لامپا سرتو برمیگردونی انقد نمک شدی ک نگو اخرم خودم چشمت میزنم میدونم  دمر ک میزاریمت انقد گردنتو میاری بالا و لق میخوری با نمک میشی ک خدا میدونه تازه انقد خیره ای ک پاتو ک میگیرن جلو هم میری فیلم و عکستو ...
10 ارديبهشت 1393