جوجوی منجوجوی من، تا این لحظه: 10 سال و 1 ماه و 19 روز سن داره

فاطمه جوجه حنایی مامان رهرا

دخدرم دندون دراوردهههههاا......وشیرین کاری های جدیدش

سلام عزیز کرده ی منننننن الهی مامان فدای تو بشه ک انقد شیرین و نمکی شدییزز خبر امروز اول اینکه صب دس کشیدم دیدم دندونت سرش در اومده انقد کیف کردم چند شب بود بی تابی میکردی و بالاخره دندونت دراومد عزیر کردمممممم  واما شیرین کاریا دخملم  فرز شدی هرچی جلوت باشه دست میگیری لش بلند میشی مبل ادم دیولر پله های کوچیکو بالا میری موش میشی الکی با خنده های ما میخندی کلاغ پر میکنی ی عالمه توپ داری وقتی میریرم جلوت کلی وقت دنبالشونی و جیغ میکشی  روریک و عقب عقب میری و ی هالمع ادا ک وقتی شکل تو ادا دهر میکنی کلی فشارت میدیم خیلیییییم شیطونی تا بیداری اصلا یجا نمیشینیییی    راسی نت نداشتم بگم روز دسته شیرخاره ها بردمت حرم و ی...
19 آبان 1393

هفت ماهه شدنت مبارک عزیز کرده

سلام ف ات بشه مامانی  الهی قربونت بشم منننننن ک انقد شیطون شدی ی دونه ی من  دیروز یرا مراقبت هفت ماهگی یردمت درمانگاه عزیز کرده وزنت شده8200 شده بود قدت70قربون قد وبالات و همه چیت شکر خدا نرمال بود  عزیز کرده  و ب غدذاهات تخم مرغ و ماست اضافه شد عشقممممم   دخمل مامان اساسی واسه خودش خونه رو سیر میکنه  انقد بلا شدی ک نگو ی سره هم  بطرف اتاقت میری  عاااااشق اتاقتییییییی  من ب فدات ک انقده ماهی کلی ام از شیطونی بدخواب شدی خوابت میاد چشات بسس ولی  نمیخابی گریه میکنی کلی داری مامانو هذیت میکنی جیگره نفسی  الانم داری جلوم با رورویک رژه میری فعلا بووووووووس تابعد.....
1 آبان 1393

دخترم انقد بزرگ شده ک میتونه خودش بی کمک بره

سلامناز گل مامان زهرا قربوت شکل ماهت برم الهی الهی الهی ک انقد نمک و ناز شدی دلبری میکنی از همه شیظون وبلا تا دلت بخاد از دیروز بی کمک خودت چهار دست و پا میری دورت بگردم دقیق هفت ماه و 4 روزگیت رفتی البنه قبلش م سعی میکردی دندونتم ک خبری نیس یسره همه چی و میکنی تو دهنت با حرص لثه تو میخارونی عسلی ولی خیلی بلا شدی یچیزی رو ازت بگیرن دعوا میکنی دستو حالت بشکن میکنی اهنگ بزارم تو باش میخونی خیلیییی خاستنی هسی مامانی وزنتم شده 8 کیلووووووووو عشق مامان فعلا بووووووووووووووووس عشقم
29 مهر 1393

کارای جدید و ژیشرفتای خانم گلم

سلام دردونه قربون شکل ماهت برم ک انقد شیطون شدی اصلا یجا ثابت بند نمیشی یسر وول میخوری جیغ میکیشس چ زود بزرگ شدی دخترم چندرروزه ک یاد گرفتی ددَدَدَمیگی و زبونتو میاری بیرون سینه خیز جلو میری تا اهنگ میزاریم دستتو میبری بالا یا باهم جفت میکنی و بالا پایین میکنی مث بشکن انقد کارات نمکه ک نگو فیلم گرفتم برات تو ارشیوته وای ی چیزی ک بر میدای ازت میکرن انقد خوشگل دعوا میکنی خوردنی من خعلی دوست دارم مامانی بوووووووس تایعد ....
20 مهر 1393

اولین مریضی خانوم گل و مسافرت بندر و واکسن و شیرین کاری های جدید...

سلام نفس مامان الهی ک فدات شم من ک داری روز ب روز شیرین تر میشی مامان جوووووون قربونت برم ک چند وقت مریض شدی مامانی داشتم دق میکروم سرما خوردی بعدشم حساسیت حسابی اذیت شدی نفسی بخاطر همینم واکسنت عق ب افتاد و دیروز برات زدیم دورت بگردم خداروشکر خیلی بخاطر واکسن اذیت نشدی فقط ی کوچولو تب کردی دورت بگردم همه دردات بریزه تو تن مامانت الهی واما سفرت ب بندر و قشم ک باددوستای بابتیی رفتیم با وحود اینکه خعلی گرم بود ولی ب تو خیلی خوش گذشت چون همش تو بغل بودی و وقتی میرفتیم مرکز خرید تو ماشینا ی اونجا میشستی و کیف میکردی عکس ووفسلمشو تو ارشیو ت دارم  ی عالمه لباس برات از اوتجا گرفتم شیرین مامان واما شیرین کاریای جدید نشستن و ک تکمیل شدی...
16 مهر 1393

باعرض پوزش بابت غیبت طولانی شش ماهگیت مبارک مامانی:-*

سلاااااااااااااااااااام خوشگل شیرین مامان ببخشید بابت این نبودنم نت نداشتم فداتشم یکک زیادی منو  مشغول خودت کردی اصن نمیزاری جم بخورم دورت بگردم انقدشیطون شدی ک ن/و و نپرسسسسسسسسسس شیطون و شیرین بزا از اول این پند وقت ک نبودم بگم برا ت قضیه شیر نخوردنت ک خداروشکر حل شد البته با کلی بساط  و کار دو هفته فقط تو خواب شیر خوردی اونم ب چ خفتی میخابوندمت تو پتو ننو هرچی بگی ب کار گرفتم تا خوب شدی عکسای  کارا و مشکلاتو دارم تو گالریت واکسن چهار ماهگیتم زدیم مشکلی نداشتی قربونت برم خداروشکر حدود 5 ماه 10 روزگی هم شرو کردی ب نشستن و اخرای شش ماهه شدنت خودت بی کمک نشسی  الان تو رورویک خیلی دوس داری میشینی تابتم وصل کزد...
26 شهريور 1393

دخملی و شیر نخوردن و شیر خشک و ....

سلام زیز در دونه ی شیطون مامان ک تو این چند وقت داری مامان و میکشی با شیر خوردن و کارات 30 خرداد بردمت دکتر و گفت شیرت جون نداره و از این حرفا و گف شیر خشک بهت باس بدم منم ک عاشق شیر دادن ی فس تئ مطب گریه کردم و اومدم ولی هنورم روزی ی بار بت میدم بلکه شیر خودو بخوری ولی اگه باز وزن نگرفته باشی بازم باید ببرمت و شیر خشک بت بدم مامانی جان من بخور دیگه شیرمو تو هر بار شیر دادن ی ساعت باهم درگیریم اخرم با پستونک و شیشه گولت میزنم تا بخوری البته یسری مزایا هم داره شیر نخوردنت 31 خرداد روسی خاله اطم بود 4 تیر عروسی نوه دایی مامان سید همش پیش بابا بودی منم اصن نرقصیدم حالا عکس تیپ عروسی خاله رو برات میزارم فدا مدا راستی جدیدا داری سی میکنی وسیله ...
6 تير 1393