جوجوی منجوجوی من، تا این لحظه: 10 سال و 1 ماه و 28 روز سن داره

فاطمه جوجه حنایی مامان رهرا

عادت های خوب و بد دخترم و مریضی جدیدش:(

1393/3/22 18:14
155 بازدید
اشتراک گذاری

سلام خانم گل مامان الهی من فدای تو با بابات ک جفت مث هم خوش خوابید و الان خوابیدیدمحبت

امروز اومدم برات از کارات بحرفم البته اول بزار از مشکل مغده ت بگم ک با هر بار دارو دادن بهت کلی غصه میخورم برات غمگینی ده روزی بود سخت شیر میخوردی واسه این بردمت پیش دکترت گفت ک وزن خوب اضافه نکردیو رفلکس معده داری دورت ب/ردم وزنتم 6 کیلو بود باید 6200میبود واسه این دارو داد امپرازول و ی شربت الان اسمشو یادم نیس  شربت و شبا اخر شب بت میدم مث زهر ماره وقتی میخوری تا دوساعت هوق میزنی و قرضتم دم صب حدود سات 5 میخوری اونم خیلی اذیتت میکنه چون باید ناشتا باشی اونموق بتمیدم و تا نیم سات بدش نباید چیزی بخوری انقد گریه میکنی ک نگو البته یکی ازکارای خوبت اینه ک با قرصت منو برا نماز بلند میکنی فداتشم  ی کارخوب دیگه هم ک خیلی باش حال میکنی دیگه شبا تا دبر وقت بیدار نمیمونی و 1 میخابی و تا صبم دیگه پا نمیشی خیلی خوش بحالم شد ه ولی حیف ک ادت کردم ب روال قدیمت و خوابم نمیبرهقه قههی کارخوب دیگه هم اینه ک یا باشیر میخابی یا با پستونکن تک و تنها خوابت میبره البته پستونکم بخاطر یادت بدت بت دادم چون انگشت شصتتو میخوردی ترسیدم ادت کنی بت دادم ک بازم انقد موزی ای ک میندازی بیرون و شصتتو میخوری ی ادت بد دیگه تم ب ی طرف خوابیدنته ب چپ فقط میخابی و همچنان خریفت نشدم درس بخابی مخصوصا وقتی بالا میاری اصابم نداری اصلا نمیشه بات مقابله کرد ک بیشتر اوقاتم تو همین حالتی خلاصه ک مامانو خل کردی با این کارات حالا کساشم برات میزارم همه چی با سند ه خنده

الانم میخایم بریم سرخاک بابا ابولفضل برم بابایی رو بیدار کنم ک بریم اخه شب نیمه شبانه  بریم یکمم بگردیم با باباجونی و تو ...بوس

پسندها (1)

نظرات (0)