اولین ویزیت
ام لبخند زیبای خـــــــــــــــــــــــــــــــدا ...
عزیزکم نمیدونی چقدر برای لحظه در آغوش کشیدنت چشم انتظارم
انشاالله که همه نی نی هایی که تو دل ماماناشون هستن صحیح و سالم بیان بغل مامان و باباشون ، شما هم همینطور
القصه
دیروز (1392/5/9) برای اولین ویزیت بارداری رفتم پیش دکترم و بهم اظمینان کامل داد و وزنم کرد و گفت 40 روزه ک شما تو دل منی قربونت برم و سونوگرافی و از مایش برام نوشت نفسی....منو وزدن کرد 49/5بودم حالا اندام الانمو ببین و اخر بارداری مم ببین چ بروز من اورزدی....بعد از دکتر همه ی خرفا دکتر و ب بابایی گفتم و حسابی قربون صدقت رف منم اصلا حسودیم نششدااز همون روزم ویارم شرو شد ب شب الرزی داشتم غروب ک میشد تا صب ک طلوع میکرد تهوع داشته البته ی مدت بعد دیگه شب و روز نداشت همش حالم بد بود ولی خو ب ب لطف سیرابی های مامان فضه بیتر شدم هر روز ظهر بعد اتلیه نهار هر چی بود منه بد بخت باس سیرابی میخوردم سیرابی ب دنیا نیای صلوات
5/21اولین سونوگرافی رو رفتم اوووووووووووووووخ قلبت تشکیل شده بود انقد وقتی صداشو شنیدم قربونت رفتم ک خدا میدونه اونموقع دیگه قشنگ باورم شد بودنتو دور سرت بگردم با صدای قلبت از مامان دلبری کردیطبق این سو.نوگرافی 7 هفته و5 روز بود ک اومده بودی تو دل مامان و قدتم ی سانت ونیم بود اوووووووووووووووووووووووووووخ ک برم قد وبالاتو مامانی بابات خودشو داره میکشه واست زودی بیا تا تلف نشده ...